در مقالۀ پیش رو، برآنیم تا با معرّفی «خودشیفتگی» و دیگر مفاهیم مرتبط از جمله «امر خیالی»، «مرحلۀ آیینهای» و «غیر بزرگ» از دیدگاه ژاک لکان، این پدیده روانی را در شخصیت گرشاسب در گرشاسب نامه بررسی و تحلیل نماییم. این پژوهش نشان میدهد که ضحّاک سبب ایجاد خودشیفتگی در گرشاسب میشود؛ زیرا برای او به مثابه «غیر بزرگ» است. این خودشیفتگی در شخصیت گرشاسب به اوج خود میسد، تا جایی که او را بسیار بیرحم و خودرای میکند. اعمال و رفتارهای وی از جمله نبرد با اژدهایان، زور آزمایی، خودنمایی و غرور نیز ریشه در خودشیفتگی او دارد. با سرنگونی ضحّاک، خودشیفتگی گرشاسب نیز از بین میرود و تبدیل به شخصیتی آرام و صلحطلب میشود. در این پژوهش، تأثیر خودشیفتگی وی بر دیگر شخصیتها و در کل، بر روند داستان نیز مورد تحلیل قرار میگیرد. دستاورد پژوهش حاضر همچنین به ما نشان میدهد که اسدی طوسی در پردازش شخصیت گرشاسب، تا چه حد موفّق بوده و چقدر توانسته است همراه با حفظ صفات حماسی و اسطورهای او، بُعد روانی وی را نیز به واقعیت نزدیک کند.