چکیده: یکی از نظریههای کلّی در مورد قهرمانان این است که در گذر زمان دچار تحوّل میشوند و با معیارهای انسانهایی که در شرایط تاریخی و جغرافیایی با شرایط فکری گوناگون میزیند، شکل خاص خود را به دست میآورند. از محورهای فکری آریاییهای هند و ایرانی، گرایش به رویدادهای طبیعی بودهاست که مهرپرستی به عنوان یک پدیده در ذهن این اقوام در دورههای گوناگون کارکردهای خاصی به خود گرفته است. حال این پرسش مطرح است که مهر در اسطورهها با گذر زمان دچار چه تحوّلی میشود و با پدیدآمدن حماسه، مهر چه شکل و شمایلی به خود گرفته است؟ نگارنده سعی کرده است با توجّه به الگوهای اسطورهای و حماسی جواب درخوری به این پرسش دهد. بر این مبنا ابتدا چگونگی هستی یافتن مهر در اسطوره های هند و ایران بررسی شده و کم کم تحوّل او در اسطوره های ایرانی و مرزهای خارج از ایران باز نموده می شود و سپس، چگونگی تبدیل این ایزد به چهرۀ حماسی جمشید با ارائۀ دلایل مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است.نتیجۀ پژوهش حاضر این است که مهرپرستی با فتوحات ایرانیان پا به غرب میگذارد و پس از پذیرفتن بعضی کارکردهای خدایان خورشیدی، با چهرۀ جدیدی به شکل انسان در اساطیر ایرانی به روند تکاملی خود ادامه میدهد. میترا در حماسۀ ملّی ایران، با توجّه به شکل قبلی خود و تحوّلی که در پدیدهها به وجود آمده، در شکل جدیدتر با چند پدیده ترکیب شده، در جلوۀ جدیدِ الگوی قهرمانی، در چهرۀ شخصیّتی به نام جمشید پدیدار میگردد. در این مقاله به شیوۀ تحلیل محتوا مبنای تکوین و تحوّل مهر در اسطوره و حماسه بررسی خواهد شد.