کهن الگوها وجوه مشترک از ادراک هستند که در جاهای مختلف، بهصورت های همسان نمود می یابند. در میان کهن الگوها، چند کهن الگو، به صورت کلیدی، در روانشناسی تحلیلی کاربرد دارد: خود، آنیما و آنیموس، نقاب و سایه. منظومۀ کوراوغلی، به خاطر بن مایه های حماسی، از نظر اسطوره ای بسیار غنی است. از آنجا که اسطوره ها الهام بخش تحقّق امکان کمال و تجلّی کامل قدرت هستند، توجه به کهن الگوهای مطرح در این منظومه، مدّ نظر قرار گرفت. این مقاله با بررسی نمادهای کهن الگوهای سایه و نقاب، به فردیت رسیدن قهرمان را مورد توجه قرار می دهد. سایه همواره تکانه هایی را در انسان فرامی خواند که از بخش حیوانی فرد برخاسته اند که این سایه در مسیر فردانیت، بارها و بارها و گاهی برای مقبول شدن، با نقاب موجّه حضور می یابد و قهرمان با جذب یا از بین بردن آن، تولّد دوباره را تجربه می کند؛ البته کهن الگوی نقاب فقط خاص سایه نیست؛ زیرا گاهی خود قهرمان یا نیروهای یاریگر نیز از نقاب استفاده می کنند که در این مقاله بدان پرداخته می شود.