کشف نقطه آسیبپذیری قهرمانان بر پایه اصل حماسی نیرنگ استوار است و شیوهای که برای این منظور پیدا میشود بر محور جادو و اطلاعاتی است که ژرف ساخت آن برتری یک پهلوان را در میدان نبرد رقم میزند. دستیابی به نقطه شکستپذیری قهرمان کار هر کسی نیست و جنگجویان معمولی نمیتوانند به آن دستیابند. سیمرغ میتواند راز این قهرمانی را به قهرمان بیاموزد و در مورد آشیل نیز این گونه است یعنی کسی که راز رویینه نبودن پاشنه او را میداند او را گرفتار میسازد. در شاهنامه هم عامل پیروزی قهرمانان همیشه تیر و تیغ و شمشیر پهلوان نیست بلکه گاهی اوقات سلاحی ناپیدا که در وجود قهرمان است یعنی نیرنگ یگانه عامل شکست دشمن می شود. در این اثر بزرگ در غالب داستانها، عقل و اندیشه و خردورزی غلبه دارد اما در عین حال فریب و نیرنگ و جادو نیز از ابزار جنگیِ قهرمانان و ضد قهرمانان است منتهی مزیت بزرگ شاهنامه در پرداخت داستانهای خود چنان است که پهلوانان آن از این ابزار جنگی که در میدان نبرد گونهای از فرا واقعیت را دارد به عنوان آخرین چاره و درست زمانی که تمام شیوههای دیگر آزموده شده و نتیجهای نداشتهاند استفاده میشود. نتایج حاصله حاکی از آن است که فردوسی در تمام ادوار شاهنامه (اساطیری، پهلوانی و تاریخی) بیش از پنجاه بار از این مختصه بهره برده در حالی که پیرنگ و توالی منظم حوادث داستانیِ آن به گونهای است که از سایر مختصات پهلوانی به هیچ وجه غفلت نورزیده است.