:: سال 2، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1394 ) ::
جلد 2 شماره 1 صفحات 22-1 برگشت به فهرست نسخه ها
ساختار داستان‌های پهلوانی برزونامه بر اساس نظریه گرینتسر و تقابل خیر و شر
مریم خلیلی جهانتیغ 1، زینب شیخ حسینی2
1- ، shahnameh1390@yahoo.com
2- -
چکیده:   (13176 مشاهده)

رویکرد ساختاری شیوه‌ای است که در قرن بیستم به اوج شکوفایی رسید و به ما این امکان را می‌دهد تا اصول واحد و تکرار شونده‌ای را که در میان روایت‌های موجود در یک اثر ادبی مشابهت ایجاد می‌کند، دریابیم. گرینتسر یکی از صاحب-نظران روسی است که با بررسی آثار حماسی تمدن‌های مختلف به خصوص هند، سعی نموده طرح یکسانی را برای ساختار داستان‌های حماسی ارائه نماید. به اعتقاد وی قهرمان داستان‌های حماسی مانند ایزد گیاهی به صورت دوره‌ای می‌میرد و زنده می‌شود. در این مقاله سعی شده است ضمن تحلیل نظریات ساختارگرایان به ویژه گرینتسر، ساختار داستان‌های پهلوانی برزونامه را بر اساس نظریه گرینتسر مورد بررسی قرار دهیم تا به این سؤال پاسخ دهیم آیا منظومه حماسی برزونامه با نظریه گرینتسر قابل تحلیل است؟ و آیا تقابل اندیشه‌های خیر و شر که از الگوی مرگ و رستاخیز مجدد نشأت گرفته بر ساختار این داستان تأثیرگذاشته است؟ به نظر می‌رسد داستان‌های پهلوانی برزونامه براساس نظریه گرینتسر قابل تحلیل بوده قهرمان قصه مانند ایزد گیاهی می‌میرد و زنده می‌شود و بافت روایی و شخصیت‌های داستان تحت تأثیر اندیشه‌های خیر و شر قرار گرفته است. روش کار، تحلیل کتابخانه ای طرح قصه های برزونامه و تطبیق آن بر ساختار اسطوره های تقویمی است.

واژه‌های کلیدی: برزونامه، پهلوانی، گرینتسر، اسطوره نباتی، تقابل خیر و شر
متن کامل [PDF 6675 kb]   (1849 دریافت)    
نوع مقاله: پژوهشي | موضوع مقاله: ادبیات پهلوانی
دریافت: 1394/3/14 | پذیرش: 1394/5/29 | انتشار: 1394/6/1


XML   English Abstract   Print



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
سال 2، شماره 1 - ( بهار و تابستان 1394 ) برگشت به فهرست نسخه ها